پیام ادمین: دوستان عزیز سکسی سکس، ممنونیم که به سایت خودتون سر میزنید.
امروز تصمیم گرفتیم کمی هم به تاریخ مخفی و ناگفته ی ایران بپردازیم و اینکه چرا مملکت ایران امروز به دست یک بچه کونی سابق و آدمکش عقدهای امروز که به خودش میگه رهبر ( سید علی چلاق مفعول) افتاده و هر کاری که بخواد با ایران و ایرانی داره میکنه . لطفا این متن کوتاه رو بخونید و حتما خودتون در اینترنت سرچ کنید تا بیشتر با این فرقه ی کونی و پر رو یعنی آخوند و بسیجی بیشتر آشنا بشید و بفهمید که از کجا اومدن تا وقتی که روز مجازاتشون رسید نه فقط خودشون بلکه ریشه و خاستگاهشون رو هم نابود کنیم. پاینده ایران و ایرانیان پاکنهاد ، مرگ بر مادرجندههای کونی شیعه مسلمان آدمکش و متجاوز.
***
مذهب رسمی کشورمان ( شوربختانه و متاسفانه ) شیعه مذهبی است که به وسیله مشتی لواط کار بچه باز یعنی شاهان صفوی به ضرب شمشیر به مردم ایران تحمیل شده و شاهان صفوی در دربارشان به طور مرتب در حال لواط بودند به طوریکه به خاطر انجام مرتب اینکار شغلی به نام لعابچی در دربار صفویان وجود داشت.
لعابچی عنوان یکی از مشاغل درباری در عهد صفویه بوده است. بر اساس نوشته محمدهاشم آصف کرمانی معروف به رستم الحکما در کتاب رستم التواریخ، شغل لعاب زدن(روغن یا چربی مالیدن) به مقعد ( سوراخ کون ) پسران جوان در دوره صفویه، با عنوان لعابچی شناخته میشده است و این عمل بدین منظور صورت می گرفته که پادشاه برای نزدیکی با پسران جوان با دشواری کمتری مواجه شده و راحتتر با آنان نزدیکی نماید.
در ایران پس از اسلام با همجنسگرایی و روابط همجنسگرایانه در مکانهای زیادی همچون دیرها، کاروانسراها، حمامها و پادگانهای نظامی برخوردی صورت نمیگرفته و مجاز بودهاست. رفتارهای همجنسگرایانه در دوران صفویان به رسمیت شناخته میشد چنانکه حتی در بین برخی شاهان صفوی و نیز بسیاری از امرای مملوکی چنین علاقهمندی مشاهده شدهاست. رابطهٔ آنان در حدی بود که یار همجنس آنان همیشه در کنارشان حضور داشته و اطرافیان او را به این امر میشناختند. این شاهان و امیران همزمان به اقامهٔ نماز جمعه و ادای واجبات دین اسلام و مسائل سیاسی میپرداختند. همچنین در این دوره اماکنی تحت عنوان امرد خانه برای فعالیت روسپیان مذکر وجود داشتهاست. رسمیت این اماکن به حدی بوده که دولت نه تنها مانع فعالیت آنها نمیشده بلکه از آنها مالیات هم دریافت میکردهاست. یکی از اماکن اسکان روسپیان مرد قهوهخانهها بودهاست. در این باره در سفرنامهٔ شاردان چنین آمده: «من در تبریز و ایروان قهوهخانههای بزرگی دیدم که پر از پسرانی بود که خویشتن را بهمانند زنان روسپی عرضه میداشتند و حتی شاه عباس دوم طفلی زیبا را به قهوهچی ( زینال قهوهچی) سپرد و پسر بر اثر تجاوزی که به او شد به قهوهچی حمله برد و او را زخمی کرد ولی شاه بجای تنبیه متجاوز قهوهچی، دستور داد شکم بچه را پاره کردند. ( دقیقا همان رفتاری که خامنهای با قربانیان تجاوز سعید طوسی کرد )
محمدهاشم آصف کرمانی معروف به رستم الحکما در کتاب خویش نمونههایی از کارهای افرادی که به عنوان لعابچی در دربار صفویه خدمت می کردهاند را ذکر مینماید. از جمله در نمونهای از دربار شاه طهماسب ثانی که مدتی بعد از شاه سلطان حسین پادشاه ایران بود، مینویسد:
پیش روی مبارکش امردان شنگول شوخ و شنگ زیبای سمنبر، در زندهرود …همه مکشوف العوره به شناوری و آب بازی مشغول بودند و آن پادشاه کامکار از تماشای آنان محظوظ و متلذذ بود…
وی سپس مینویسد که یکی از سرداران بزرگ شاه سلطان حسین، به نام طهماسب قلیخان قرخلوی (که همان نادرشاه بعدی است)، از دیدن منظرۀ فوق بسیار متأسف و عصبانی می شود و تصمیم میگیرد که به هر نحو ممکن درباریان و سرداران دیگر را از فساد شاه مطلع کند و آبروی او را نزد بندگان خویش ببرد، پس:
از برای شاه جمجاه، بساط ضیافتی گسترد و آن فریدونبارگاه را مهمان نمود و اسباب عیش و عشرت و آلات سور و مسرت از برایش فراهم آورد و خوانین خراسان و صنادید خوانین خراسان و صنادید عالیشان و باشیانی که با او اتفاق داشتند، ایشان را در پس پرده واداشت که از روزنههای پرده تماشا کنند. … چون شاه جمجاه [شاه تهماسب دوم آخرین پادشاه صفوی] از بادۀ گلرنگ خوشگوار مخمور و سرمست شد و دین و دانشش از دست رفت، بیاختیار مستانه از جا برخاست و برهنه گردید و غلامان امرد [پسران ظریف و بیریش] خود را فرمود همه برهنه شدند و دستها بر زمین انداختند و دبرها برافراشتند و شخصی لعابچی ظرف طلای پر لعابی در دست داشت و بر مقعدشان لعاب میمالید [تا پادشاه با آنان راحتتر نزدیکی کند] و شاه سرمست به هر کدام که میل مینمود…
حال چرا باید ایرانیان از مذهب لواط کاران پیروی کنند سوالیست که پاسخ آنرا میتوان در حوزه های علمیه یافت چرا که آخوندها از اینگونه اعمال ابایی ندارند و رهبر انقلاب نیز تاریخچه مشعشعی در این زمینه در حمام عمومی منصوری مشهد دارند و قران خوان محبوب ایشان هم سعید طوسی است.
لعابچی عنوان یکی از مشاغل مهم در عهد صفوی بوده است. در این شغل شخص لعابچی موظف به لعاب زدن “مایعی روان همانند روغن” به ماتحت سوراخ کون امردان و غلامبچگان بوده و آنانرا جهت نزدیکی جنسی آماده مینموده. تا شاه جهت نزدیکی با امردان، با دشواری کمتری مواجه شده و راحتتر بتواند دخول نماید.
.
شاه طهماسب دوم آخرین پادشاه صفوی در مجلس خود به شرب باده و عیش و کامرانی و هم آغوشی با امردان گلرخسار و کرشمه ساز شکرلب و ماهروی مشغول بود که ناگاه شیر بیشه شجاعت، ماه آسمان سخاوت و رستم ایران، طهماسب قلیخان که تعدادی از متجاوزین به ایران را دفع نموده بود، با غنایم بسیار و اسرای بیشمار، شرفیاب شد.
.
“طهماسب قلیخان همان نادرشاه افشار است که اکنون یکی از سرداران سپاه شاه طهماسب دوم میباشد. در اصل نام او نادر قلیخان بوده است اما به سبب رشادتهایی که از خود نشان داده، شاه طهماسب نام او را مزین به نام خودش کرده و دستور داده او را طهماسب قلیخان بنامند.”
.
زمانیکه نادرشاه یا همان طهماسب قلیخان به مجلس شاه وارد میشود میبیند که شاه طهماسب مشغول بادهگساری است و در پیش او غلام بچگان و امردان زیبا تماما لخت شده و مشغول بازی و طنازی هستند و آن پادشاه کامران از دیدن آنان محظوظ و متمتع “بهرمند” میباشد!
.
نادر از دیدن این حرکات زشتِ شاه غمگین شده و جگرخون از حضور شاه طهماسب باز میگردد و تصمیم به انجام نقشهای میگیرد. نادر چند روز بعد ضیافتی مفصل ترتیب داده و اسباب عیش و عشرت و مسرت را فراهم نموده و شاه طهماسب دوم را دعوت مینماید. از طرفی بدون اطلاع شاه، خوانین خراسان و بزرگان و اشراف را نیز دعوت نموده و در پس پرده نگاه میدارد تا تماشاگر اعمال شاه طهماسب باشند.
.
چون شاه از بادهی گلرنگ خوشگوار مخمور و سرمست شد دین و دانشش از دست رفت و بیاختیار برخواست و برهنه گردید و امر کرد غلامان امرد، همه برهنه شدند و دستها بر زمین انداختند و دبرها “کونها” برافراشتند و شخص لعابچی با ظرف #طلایی لعاب در دست بر مقعدهایشان لعاب میمالید و شاه سرمست به هرکدام میل مینمود بلی بلی گویان مشغول میشد!
.
خوانین و بزرگان با دیدن این صحنه با نادر گفتند شاه فاسدی بدین نادانی ایران را باز بدست دشمن خواهد داد، چارهای باید نمود؟! سپس تصمیم گرفتند شاه طهماسب با عملات و امردان و غلامبچگانش به قلعهای در شهر سبزوار روانه کنند که شاه در آن قلعه ساکن گردد و به هر قِسم که دلخواهش باشد عیش و عشرت و کامرانی نماید و در امور مملکت دخل و تصرف ننماید و همین اتفاق هم بوقوع پیوست.
به امید ظهور نادرشاهی دیگر در ایران
منبع
رستم التواریخ به کوشش محمد مشیری ص 201 _ 199
.
اخوی تو خیلی خفنی بنظرم بیشتر بزار از اینا
به نظره من مشکل از مسلمانان نیست چون خیلی از مسلمانان چه شیعه چه سنی از این وضعیت ناراضین اصلا کارهایی که اینا میکنن انسانی نیست قشنگ زد دین اسلام و زد انسانیته کاراشون
من خودم پدر و مادرم مسلمونن روزی هزارتا فحش به اینا میدن شیعه هم هستن مذهبی و ارزشی باهم فرق میکنن
ادمین : گوه نخور مادر جنده ی ماله کش همتون لاشی هستین و لایق زیر گل. سوادت رو هم که باید کرد تو کوص مادرت! زد یعنی چی آخه تخم عرب